روزهای زیادی هست که برنامه‌های «اسنپ» و «تپ‌سی» رو ته ِ صفحه گوشیم مخفی کردم و پیاده می‌رم و روزی حداقل یک‌بار سوار اتوبوس فرودگاهِ سبزم می‌شم. با دوستایی که توی دوره‌های مختلف پیداشون کردم بیرون می‌رم و وقت می‌گذرونم. حتی اسم‌ِ آخرین کتابی که خوندم یا آخرین فیلمی که دیدم یادم نمیاد. با اون رژ قرمز ِ مسخره شبیه یه دلقک می‌خندم، همونقدر غمگین و تهوع‌آور. به خودم توی فیلمی که معلم رقصم ازم گرفته خیره می‌شم و هر بار متعجب می‌شم از دیدن اینکه دختر شاد ِ توی فیلم، چقدر من نیستم. دخترک، تو می‌دونی من خودم رو کجا جا گذاشتم؟

می‌شم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

چیره | chire شبهای رباعی-رجبعلی نیسی خانواده موفق اجناس فوق العاده مرکز تخصصی خدماتی و آموزشی پیک شفا rzb.rzb.ir خرید هات دیزاین 2014